دلم قدم زدن در بلوار الیزابت را میخواهد؛
هندزفری در گوش با چشمانی بسته، آرام این آهنگ را زمزمه خواهم کرد و نسیم سوکِ اولین شب از آخرین ماهِ پاییز نودوهشت را از لابه لای درختان بلند میان بلوار به آغوش خود فرا خواهم خواند.
► آهنگی که قرار بود در بلوار الیزابت زمزمه شود ولی نشد.
زن و شوهری که نه باهم میسازن نه بی هم
عدم ثبات در چیزی که هستم و چیزیکه میخوام باشم (خوابگاهی های وحشی صفت)
بلوار , ,زمزمه ,الیزابت ,خواهم ,آغوش ,بلوار الیزابت ,در بلوار ,خود فرا ,آغوش خود ,فرا خواهم
درباره این سایت